روستای شیخ شبان

امام خامنه ای(حفظه الله) : به ارواح طیبه شهدای عزیز روستای شیخ شبان درود می فرستم و به خانواده هایشان عرض سلام می کنم و امیدوارم ان شاء الله برکات الهی و توجهات اهل بیت (علیهم السلام) که شنیده ام اکثر آنها از سادات محترم هستند، شامل شود

روستای شیخ شبان

امام خامنه ای(حفظه الله) : به ارواح طیبه شهدای عزیز روستای شیخ شبان درود می فرستم و به خانواده هایشان عرض سلام می کنم و امیدوارم ان شاء الله برکات الهی و توجهات اهل بیت (علیهم السلام) که شنیده ام اکثر آنها از سادات محترم هستند، شامل شود

روستای شیخ شبان

روستای شیخ شبان واقع در استان چهارمحال و بختیاری شهرستان بن.
امامزادۀ این روستا در کشور معروف بوده و مردم از نقاط مختلف برای زیارت به این مکان مقدس می آیند.
90%مردم این روستا از سادات بوده، شیخ شبان در دل خود تاریخی پرافتخار دارد که می‌توان به‌عنوان نمونه از 84 شهیدی که هدیۀ راه اسلام کرد و 11 عالم بزرگش که مردم منطقه از وجودشان بهره ها برده اند و در یادها ماندگار شده اند نام برد.
اما بااین‌همه به خاطر عدم توجه مسئولین، با مشکلاتی روبه‌روست که کمتر جایی این مشکلات را دارد!!
مشکلاتی همچون:
1- نبود آب(بااینکه نزدیک رود زاینده‌رود است)
2- عدم اجازۀ استفاده از زمین‌های کشاورزی و مسکونی روستا توسط منابع طبیعی!!
3- عدم اجازۀ کشاورزی در زمین‌هاشان !!!
4- نبود شغل برای جوانان
5- پرونده سازی و حبس کردن اهالی بخاطر کشاورزی در زمینهایی که صدها سال است روی آنها کشاورزی کرده اند!!
و...

دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
محبوب ترین مطالب

حدیث ماه

جمعه, ۱۹ دی ۱۳۹۳، ۰۵:۵۴ ب.ظ
الإمام الصادق علیه السلام : أتى رَسولَ اللّه صلی الله علیه و آله شابٌّ مِنَ الأَنصاراِ فَشَکا إلَیهِ الحاجَةَ ، فَقالَ لَهُ : تَزَوَّج . فَقالَ الشّابُّ : إنّی لأََستَحیی أن أعودَ إلى رَسولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله . فَلَحِقَهُ رَجُلٌ مِنَ الأَنصاراِ ، فَقالَ : إنَّ لی بِنتا وَسیمَةً فَزَوَّجَها إیّاهُ . قالَ : فَوَسَّعَ اللّه ُ عَلَیهِ ، قالَ : فَأَتَى الشّابُّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَأَخبَرَهُ . فَقالَ رَسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله : یا مَعشَرَ الشَّبابِ عَلَیکُم بِالباهِ . امام صادق علیه السلام : جوانى از انصار ، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و از نیازمندى اش نزد ایشان ، شِکوه کرد . پیامبر صلی الله علیه و آله به وى فرمود : «ازدواج کن!» . جوان گفت : خجالت مى کشم بار دیگر نزد پیامبر صلی الله علیه و آله باز گردم [و بگویم که با دستِ خالى چگونه ازدواج کنم] . آن گاه ، مردى از انصار به وى رسید و گفت : دخترى زیبا دارم . آن گاه ، او را به ازدواج آن جوان در آورد . پس از آن ، خداوند ، گشایشى در زندگى او ، ایجاد کرد . جوان ، نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و داستان را باز گفت : آن گاه پیامبر خدا فرمود : «اى جوانان! بر شما باد ازدواج» . الکافی : ج 5 ص 330 ح 3 .
۹۳/۱۰/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
یا صاحب الزمان (عج)